میعادگاه : کـــرج . محمدشهر . ابتدای عباس آباد.بیت المهــــــــدی (عج
|
|
نویسنده : گمنام
دو شنبه 6 شهريور 1396
|
جلسه آموزش مداحی مجمع بیت الاحزان با سخنرانی حاج مصطفی خورسندی ، مداحی حاج مهدی سلحشور ، حاج رحمان نوازنی ، کربلایی مجید طراقی و ذاکرین اهل بیت (ع) با موضوع حضرت مسلم بن عقیل (ع) در آستان مقدس امام زاده معصوم (ع) برگزار شد .
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
مــــــداحــــــى ,
,
:: برچسبها:
حاج رحمان نوازنی ,
نوازنی ,
حاج رحمان ,
رایه الهدی ,
بیت المهدی ,
هیات کربلا ,
سلحشور ,
حاج مهدی سلحشور ,
:: بازدید از این مطلب : 1467
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 21 خرداد 1394
|
صوت بسیار زیبا از حاج رحمان نوازنی راجع به شهدا
شهدا عالمی دارن.مارو تنها نمی ذارن.حاج رحمان نوازنی
دانلود
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
مــــــداحــــــى ,
,
:: برچسبها:
شهدا عالمی دارن ,
حاج رحمان نوازنی ,
رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2092
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 10 ارديبهشت 1394
|
|
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 1 بهمن 1393
|
|
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 1 بهمن 1393
|
|
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 1 بهمن 1393
|
|
نویسنده : گمنام
دو شنبه 15 ارديبهشت 1393
|
بر لب ساحلی که جا ماندم
شادم از اینکه که کشتی ام آمد
باید امشب به آسمان بروم
چون که ماه بهشتی ام آمد
باید این شهر را مناره کنیم
آسمان را پر از ستاره کنیم
یا من ارجو لکل خیر بیا
تا به سمت شما اشاره کنیم
خبر تازه اینکه کفر اینجا
توی این شهر می شود تقدیس
آن طرف عده ای فرشته نما
تازه دارند می شوند ابلیس
گرچه خون کرده اند بعضی ها
دل این ماه آسمانی را
ولی این ماه صاحبی دارد
که زمین می زند کسانی را
گرچه آغاز شعر امشب را
گله از دست ناکسان کردیم
بگذریم ماه، ماه علی است
به علی واگذارشان کردیم
روی بال فرشته های خدا
همصدا با دعای ماه رجب
بفرستید با ملائک عرش
صلواتی به وسعت امشب
شب میلادهایمان مثل
شب دلدادگی، شب وصل است
این بهاری که از خدا داریم
یک بهار چهارده فصل است
آری امشب که جشن می گیریم
شب میلاد فصل پنجم ماست
گل بریزید روی خاک بقیع
که بقیعش بهشت مردم ماست
اسمتان مثل اسم پیغمبر
در میان نوشته های خداست
نامتان هم همیشه در همه جا
ذکر خیر فرشته های خداست
چارمین میوه ی دل حیدر
چارمین نور چشمی مادر
جابر آورده پیش محضرتان
اشتیاق سلام پیغمبر
از پدر هیبت حسینی را
در رگ و خون و جان و تن دارید
از طریق سیادت مادر
سیرت و صورت حسن دارید
آب یعنی که روشنایی علم
علم یعنی که نور پاک شما
پس عصا را شما زدی بر آب
تا گذر کرد حضرت موسی
حرف حرف کلامتان آقا
روی دلها طبیب می ریزد
قوم جابر به شوق می آید
از درختی که سیب می ریزد
نامتان را به زیر لب می برد
که به آتش پرید ابراهیم
گوشه ای از شکوه نور شماست
ملکوتی که دید ابراهیم
بی ولای علی و مهر شما
فایده ای نمی کند ایمان
دین چه چیزی است جز ولای شما
یا چه چیزی است جز محبتتان
وقتی از کوچه ها عبور کنید
کوچه از شوق می شود دریا
بسکه در وصفتان به هم گفتند
اشبه الناس به رسول خدا
با سرشک شما شروع شده
خط سرخ غروب های منا
چشمتان گریه می کند هر شب
پای گودال عصر عاشورا
کربلا کربلا سفر کردید
از دل شام هم گذر کردید
ای مسافر چگونه این همه راه
با سر روی نیزه سر کردید؟
پیش رأس بریده در آن شب
با رقیه پدر پدر کردید
آه از آن ساعتی که گذشت
به رقیه، به سر نظر کردید
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
شـــعرآیینــــی ,
,
:: برچسبها:
شعرآیینی ,
حاج رحمان نوازنی ,
رایه الهدی ,
بیت المهدی کرج ,
امام باقر(ع) ,
:: بازدید از این مطلب : 2336
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
نویسنده : گمنام
دو شنبه 22 مهر 1392
|
عـــــــــرفه
ظهر زیبای وقوفه یه وقوف آفتابی
یه وقوف عاشقونه زیر آسمون آبی
عرفات چشش به راهه تا وقوفتو ببینه
تا که یک لحظه کنار صاحب خودش بشینه
ظهر زیبای وقوفه کاش منم وقف شما شم
تا یه صبح عید قربون نذر آقای منا شم
من نشستم اینجا مثل یه گدای سرراهی
بین این همه سفید پوش با لباس روسیاهی
میگن امروز عرفاته گدایی فعل حرومه
آخه بخشیدن تو این روز از قدیم رسم و رسومه
بزار یک کم خودمونی درد دل کنم دوباره
بزار تو شبای تارم بریزم یه کم ستاره
گناهام بسکه زیاده کی میتونه بشماره؟
چاره ای برام بساز تا هی بهم نگن بیچاره!
خاک عالم تو سر من که بیچاره ی گناهم
جوونیم هزینه شد، رفت، تو اجاره ی گناهم
کمک کن که دوباره سر سجاده بشینم
تا زیر این آسمونا یک کم افتاده بشینم
دست بکش به روی چشمام هوس نگاتو کردم
یه پر و بالی بده که دوباره هواتو کردم
دستمو بگیر بلند شم قصد کربلاتو کردم
هوس بارون گریه توی روضه هاتو کردم
اجازه می دید که قبل از اینکه ما دعا بخونیم
یک کمی از عرفات کربلایی ها بخونیم
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
شـــعرآیینــــی ,
,
:: برچسبها:
حاج رحمان نوازنی ,
عرفه ,
شعرآیینی ,
رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2687
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
نویسنده : گمنام
سه شنبه 2 مهر 1392
|
این چنین می گفت یک رزمنده ای
از شهیدی نکته ارزنده ای
روزگاری در میان جبهه ها
خفته بودم در میان خیمه ها
ناگهان صوتی مرا بیدار کرد
گفتگوهای دلم را زار کرد
گوئیا این گفتگوی پرنفس
اختلافی بود مابین دو کس
یک تن از آنها دلش پر درد بود
شکوه ها ازیاردیگر می نمود
این چنین می گفت با آه ونوا
تو به من بسیار بنمودی جفا
جامه ی ذلت نمودی بر تنم
طوق آتش ساختی بر گردنم
تو مرا کردی اسیر حرف خود
عمر پاکم را نمودی صرف خود
از همان اول تو را نشناختم
با تو من سرمایه ام را باختم
دیگرازجانم چه می خواهی برو
تو مرا دادی به گمراهی برو
الغرض این شکوه ها پایان نداشت
باور این صحنه ها امکان نداشت
آمدم از راه صدق وائتلاف
تا که شاید حل کنم این اختلاف
گوشه آن خیمه را بالا زدم
بر همه پندارهایم پازدم
ناگهان دیدم که یک تن بیش نیست
روی خاک افتاده بود و می گریست
آنکه از دستش شکایت می نمود
نفس بود و نفس بود و نفس بود
دیدمش با خویش نجوا می کند
نفس خود را خوار و رسوا می کند
آری این آئین مردان خداست
نفس را هرشب نمایند بازخواست
این همان سرّ سبکبالان بود
این همان سرچشمه ایمان بود
یادم آمد یک حدیثی پر بها
از امام کاظم آل عباء
از حساب نفس هرکس شد جدا
لیس منا اهل بیت مصطفی
شعر از مداح اهل بیت(ع)،حاج رحمان نوازنی رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
شـــعرآیینــــی ,
,
:: برچسبها:
حدیث نفس ,
حاج رحمان نوازنی ,
نوازنی ,
رحمان نوازنی ,
رایة الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 3035
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
نویسنده :
سه شنبه 27 فروردين 1392
|
|
نویسنده : گمنام
جمعه 3 آذر 1391
|
یک مشک ، یک غیرت که از آن روبرو آمد
طفلی صدا زد بچه ها گویا عمو آمد
باید به استقبال آب و آبرویش رفت
وقتی عمو از جنگ آب و آبرو آمد
ای بچه ها اول عمو تشنه است، پس باید
اول بنوشد آب، وقتی که سبو آمد
شش ماهه را دور سرش باید بگردانیم
وقتی که بر رخسار اصغر رنگ و رو آمد
دیگر عمو را بعد ازاین سقا نمی خوانیم
دیدید خواندیم و چه اشکی از عمو آمد
نذر عمو این گوشوارها ، النگوها
باید به دستش داد ، وقتی دست او آمد
***
حالا زمین کربلا چشمان تر دارد
حالا پس از این خیمه های دربه در دارد
دستان او را از سر زینب بُریدند
حالا بگو که خیمه آیا بال و پر دارد؟
عباس را از علقمه آقا نیاورده
آوردنش تا خیمه گویا دردسر دارد
حتی زجسم إرباً إربای علی اکبر
جسمی زهم پاشیده و آشفته تر دارد
در پیش چشمان حسین ای قوم نگذارید
هر نیزه ای یک تکه از عباس بردارد
دارد لباسش را به غارت می برد این قوم
حالا دگر ام البنین حالی دگر دارد...
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
شـــعرآیینــــی ,
,
:: برچسبها:
حاج رحمان نوازنی ,
بیت المهدی ,
عباس آباد ,
:: بازدید از این مطلب : 3067
|
امتیاز مطلب : 26
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
|
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 4 آبان 1391
|
شك و تريديشان يقيني بود
آسمانهايشان زميني بود
همه دنبال وعده گندم
شهر مشغول خوشه چيني بود
كوچه ها خالي از وفای به تو !
خانه ها گرم شب نشيني بود
خودشان را نشان نمي دادند
پشت هر سايه اي كميني بود
دست غفلت هميشه در دست
زندگي هاي اينچنيني بود
همه فتوا به خويش مي دادند
هر كسي مجتهد به ديني بود
نامه ام رانوشته ام اما كاش
يك نفر مرد، يك اميني بود...
صبح تا شب تو را دعا كردم
تا نيايي خدا خدا كردم
خوب در حق تو وفا كردند !
كه مرا اينچنين رها كردند
شب شد و مثل يك غريبه مرا
از سر خويش زود وا كردند
و نخوانده؛ نماز مغرب را
در نماز عشا قضا كردند
پشت ديوار مسجد كوفه
پشت ابليس اقتدا كردند
آه؛ مولا تو ديده اي حتماً
با من آن شب چگونه تا كردند
در هر خانه اي كه رفتم آه
در غربت به روم وا كردند
دست من آب هم نمي دادند
كوفه را مثل كربلا كردند
خواب ديدم كه در مناي توام
اولين ذبح كربلاي توام
خواب ديدم كه كوفه جان مي داد
نامه ام را به اين و آن مي داد
گريه گريه بهانه ام آن شب
پشت دروازه را نشان مي داد
نيزه اي چرخ مي زد و در شهر
سر خورشيد را تكان مي داد
دست هاي ترحم كوفه
به اسيران لباس و نان مي داد
صورتی هي بنفشه مي چید و
دسته دسته به آسمان مي داد
اگر از هر كسي كه مي ترسيد
سر عباس را نشان مي داد
يك نفر با تمام سنگ دلي
سنگ در دست ديگران مي داد
دل آئينه ها ترك برداشت
سنگ می خورد، هر كسي پر داشت
يك نفر گفت: تيغ بُرّان است
دیگری گفت: مرد ميدان است
يك نفر گفت: گرد و خاك هواست
دیگری گفت: باد و طوفان است
يك نفر گفت: روبرو نشويد!!!
شير سرخ بَر و بيابان است
يك نفر گفت: اين دلش درياست
پيك دريا ، سفير مرجان است
يك نفر گفت: قيمتش چند است؟!
ديگري گفت: قيمتش جان است
يك نفر گفت: آتشش بزنيد!!!
ديگري گفت: او گلستان است
يك نفر گفت: درد آينه چيست؟
ديگري گفت: سنگ باران است
يك نفر گفت: جشن مي گيريم
بكشيدش كه عيد قربان است
يك نفر گفت: يك كفن ببريد
هرچه باشد ولي مسلمان است
بسم رب الحسين رب شهيد
خون مسلم به پاي يار چيكد
حاج رحمان نوازنی
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
شـــعرآیینــــی ,
,
:: برچسبها:
شعرایینی ,
حاج رحمان نوازنی ,
رایه الهدی ,
حضرت مسلم ,
عرفه ,
:: بازدید از این مطلب : 2886
|
امتیاز مطلب : 38
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
|
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 4 آبان 1391
|
از هق هق نسیم شنیدم صدای تو
بابا فدای گریه ی" کوفه میای " تو
اینجا همه برای سرت گریه می کنند
اینجا منم رقیه ی بزم عزای تو
بابا شنیدم از همه جا سنگ خورده ای!
لابد نمانده است سری هم برای تو
تو اولین شهیدی و من اولین یتیم
این اولین یتیم شهادت فدای تو
آن ریسمان که دست علی را به کوچه بست
در کوفه بسته شد به سر و دست و پای تو
جسم تو را چگونه به کوچه کشانده اند؟
ای کاش بود چادر من بوریای تو
تا اینکه بی کفن نشوی بین کوچه ها
زینب چقدر نذر نموده برای تو
زینب دو طفل دارد و تو هم دوتا پسر
آنها به جای زینب و اینها به جای تو
بابا بمان به کوفه بیایم ببینمت
تا با دو دست بسته بیفتم به پای تو
کوفه برای دیدن من معجری بیار
از غصه مُرد ؛ دخترک باحیای تو
مویم سفید گشته و قدم خمیده است
بابا منم مسافر کرب و بلای تو
تا زنده ام قسم به لب تشنه ات پدر
گریه کنم برای تو و ماجرای تو
حاج رحمان نوازنی
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
شـــعرآیینــــی ,
,
:: برچسبها:
حاج رحمان نوازنی ,
شعرآیینی ,
رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2475
|
امتیاز مطلب : 37
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
|
نویسنده : گمنام
شنبه 15 مهر 1391
|
امروز خواب ماندم و فردا ندیدمت
فردا به خویش آمدم اما ندیدمت
با من که جانماز شبم قهر کرده است
چندین شب است نیمه شبها ندیدمت
خواب و خیال غیر تو را بس که دیده ام
یک شب تو را به خواب ، به رویا ندیدمت
دیدی گناه شوق مرا کورکور کرد
دیدی تو را به چشم تماشا ندیدمت
اشکم چکید و چشم مرا با خودش نبرد
من قطره ماندم و لب دریا ندیدمت
یک جرعه آب تشنه نگشتم برای تو
در روضه های حضرت سقا ندیدمت
دیدن به چشم نیست ولی گوش دل که هست
کور و کَرَم! مگر نه؟! که آقا ندیدمت
روضه به روضه گشته ام این انتظار را
شک میکنم به خویش که آیا ندیدمت؟
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
شـــعرآیینــــی ,
,
:: برچسبها:
مناجات با امام زمان ,
حاج رحمان نوازنی ,
هیئت منتظران مهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 3037
|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
|
نویسنده : گمنام
شنبه 21 مرداد 1391
|
منو مشغول خودت کن بذار درگیر تو باشم
واسه منهم سفره بنداز که نمک گیر تو باشم
تا زیر چشمات بمونم زیر تدبیر تو باشم
دیوونم کن دیوونم کن که به زنجیر تو باشم
ای خدایا شب قدره من پیشت قدری ندارم
اومدم تا سر به روی دامن عفوت بذارم
منو درگیر خودت کن که فقط مال تو باشم
منو راهی سفر کن که به دنبال تو باشم
من بی چیزو بخر تا جزو اموال تو باشم
حال خوبی نصیبم کن پی احوال تو باشم
من می خوام مال تو باشم سندم رو بزن امضا
حلقه ای توی گوشم کن منو من نوکر زهرا
تو قفس در به درم من زخمیه بال و پر من
گناهام رو می بینی که چی آورده به سر من
چون که یک عالمه غفلت پر شده دور و بر من
توی تاریکی و ظلمت کو خدایا سحر من
سحر من یه نگات یه نگاه آسمونی
تا منم سفره نشین شم کنارت تو میهمونی
روسیاهم مثل شبها مثل شبهای جدایی
مثل تاریکی شبها که نداره روشنایی
آسمون تا منو دید گفت : چقده دور از خدایی
بعیده که روسفید شی بعیده به چشم بیایی
تنها یک راه جلو پات اونم از لطف خداتِ
اون راهم راه حسینه سفر کرببلات
سفر کرببلایی دو تا بال گریه می خواد
پا توی روضه گذاشتن شور و حال گریه می خواد
پا توی مقتل نذاری که مجال گریه می خواد
سر روی نیزه یار قیل و قال گریه می خواد
مشک خالی اباالفضل چشم به راه گریه هات
دو تا دستای اباالفضل نگاه کن که جلو پات
شاید آقا واسطه شه شاید آقا بپذیره
به دو تادست ابالفضل دستتو امشب بگیره
آخه دستای این آقا تو کرامت بی نظیره
حرم چشماش قشنگه صحن چشماش دلپذیره
خوش به حال من بی کس که یک کس مثل تو دارم
جای مشک تو می خوام من همیشه گریه بیارم
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
شـــعرآیینــــی ,
,
:: برچسبها:
حاج رحمان نوازنی ,
رایه الهدی ,
مناجات ,
:: بازدید از این مطلب : 2546
|
امتیاز مطلب : 54
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
|
نویسنده : گمنام
جمعه 9 تير 1391
|
فرزند آیتالله سید هاشم علامه مهری نقل میکند: ما مدتها زیرانداز نداشتیم، ناچار روی کارتن میخوابیدیم، مادرم به پدرم میگفت: آقای علامه! خدا خوشش نمیآید، شما روی پول خوابیدهاید، ولی بچهها غذا ندارند بخورند!
به گزارش فارس، عالم وارسته آیتالله سید هاشم علامه مهری از علمای بزرگ مهر و خرمشهر، از نوادگان علامه بزرگوار بحرانی صاحب «تفسیر برهان»، «غایة المرام» و دهها اثر ارزشمند دیگر، در روز نهم خرداد سال 1294 شمسی در شهر مهر دیده به جهان گشود.
وی مقدمات علوم را در زادگاهش شروع کرد و در همانجا به لباس مقدس روحانیت مزین شد، سپس برای کسب معارف عالی علمی راهی نجف اشرف شد و در آن دیار مقدس از محضر مراجع گرانسنگ جهان تشیع همچون آیات عظام سید عبدالهادی شیرازی، امام خمینی، خوئی، شاهرودی کسب فیض کرد.
پس از مهاجرت از عراق و دعوت مردم و علما خرمشهر در این شهر ساکن شد و به چهره محبوب این شهر تبدیل شد، در جریان جنگ تحمیلی و وضعیت اسفناک شهر خرمشهر به شهر مقدس قم مهاجرت کرد که در سال 1379 هجری شمسی برای همیشه چشم از جهان فرو بست و در جوار بارگاه حضرت فاطمه معصومه(س) آرام گرفت.
علامه مهری از موقعیت علمی و اجتماعی و نفوذ زیادی در میان مردم خرمشهر برخوردار بود، دارای زندگی بسیار ساده و بیآلایش بود و در صرف وجوهات شرعیه، کمال احتیاط را رعایت میکرد.
فرزندان وی میگفتند: «ما مدتها زیرانداز نداشتیم، ناچار روی کارتن میخوابیدیم، گاه مدت طولانی میگذشت و ما غذای درستی نداشتیم، مادرم به پدرم میگفت: آقای علامه! خدا خوشش نمیآید، شما روی پول خوابیدهاید، ولی بچهها غذا ندارند که بخورند! ما معنی این حرف را نمیدانستیم، بعدها متوجه شدیم که زیرفرشی که پدرمان بر روی آن میخوابید، پول زیادی از وجوهات شرعیه و بیتالمال بود، ولی به جهت احتیاط صرف نمیکرد تا اینکه پس از چند هفته یکی از بستگان مقداری پول آورد و ما با آن قدری گوشت تهیه کردیم.
زندگی ما بسیار سخت میگذشت و بارها میشد، پدر برای تهیه مایحتاج روزانهمان پول قرض میگرفت ولی از وجوهات استفاده نمیکرد، در هوای گرم و طاقتفرسای خوزستان نه تنها کولری نداشتیم، بلکه پنکهای هم در خانه وجود نداشت، ولی پدر هرگز عزت نفس خویش را از دست نداد، با اینکه دوستان متمول داشت، در مصرف بیتالمال با نهایت احتیاط عمل میکرد.» رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
مـــردان خــــدا ,
,
:: برچسبها:
علامه مهری ,
رایه الهدی ,
حاج رحمان نوازنی ,
هیئت منتظران مهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2797
|
امتیاز مطلب : 26
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
|
نویسنده : گمنام
جمعه 2 تير 1391
|
ولادت امام زین العابدین (ع)
سلام عطر خوش دلپذیر سجاده
سلام دلبر سجده ، امیر سجاده
سلام سفره پر نعمت دعا خوانی
سلام سفره مهمان پذیر سجاده
سلام تازه شعر و شعور و احساسم
سلام تازه مریدی به پیر سجاده
چقدر دست مرام من از تو خالی شد
شبی که دور شدم از مسیر سجاده
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
شـــعرآیینــــی ,
,
:: برچسبها:
امام سجاد ,
امام زین العابدین ,
رایه الهدی ,
حاج رحمان نوازنی ,
آقای رحمان نوازنی ,
شعرآیینی ,
ولادت امام سجاد(ع) ,
:: بازدید از این مطلب : 2525
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
|
نویسنده : گمنام
جمعه 2 تير 1391
|
ولادت سید الشهدا (ع)
باز از عرش غزل های مرا آوردند
شیشه ناب عسلهای مرا آوردند
باز آغوش در آغوش دلم را بردند
طعم شیرین بغل های مرا آوردند
باز "هم هیئتیان "من و جشن ارباب
باز هم بچه محل های مرا آوردند
باز هم کرببلا ، عشق ، زیارت ، ارباب
باز هم خیر العمل ها ی مرا آوردند
برای مشاهده تصویر در سایز اصلی روی آن کلیک نمایید.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
شـــعرآیینــــی ,
,
:: برچسبها:
حاج رحمان نوازنی ,
شاعرایینی ,
جناب آقای رحمان نوازنی ,
رایه الهدی ,
rayatelhoda ,
ir ,
rayatelhoda ,
lxb ,
ir ,
رحمان نوازنی ,
شعر ویژه ولادت امام حسین علیه السلام ,
:: بازدید از این مطلب : 2586
|
امتیاز مطلب : 28
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
|
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 1 تير 1391
|
یک دانشمند تمامعیار بود. آن وقت سطح ایمان عاشقانهى این دانشمند آنچنان بود که نام و نان و مقام و عنوان و آیندهى دنیائىِ به ظاهر عاقلانه را رها کرد و رفت در کنار جناب امام موساى صدر در لبنان و مشغول فعالیتهاى جهادى شد؛ آن هم در برههاى که لبنان یکى از تلخترین و خطرناکترین دورانهاى حیات خودش را میگذرانید
همان وقت یک نوارى از مرحوم چمران در مشهد دست ما رسید که این اولین رابطه و واسطهى آشنائى ما با مرحوم چمران بود. دو ساعت سخنرانى در این نوار بود که توضیح داده بود صحنهى لبنان را که لبنان چه خبر است. براى ما خیلى جالب بود؛ با بینش روشن، نگاه سیاسىِ کاملاً شفاف و فهم عرصه - که توى آن صحنهى شلوغ چه خبر است، کى با کى طرف است، کىها انگیزه دارند که این کشتار درونى در بیروت ادامه داشته باشد - اینها را در ظرف دو ساعت در یک نوارى ایشان پر کرده بود و فرستاده بود، که دست ما هم رسید. رفت آنجا و تفنگ دستش گرفت. بعد معلوم شد که نگاه سیاسى و فهم سیاسى و آن چراغ مهشکنِ دوران فتنه را هم دارد. فتنه مثل یک مه غلیظ، فضا را نامشخص میکند؛ چراغ مهشکن لازم است که همان بصیرت است. آنجا جنگید؛ بعد که انقلاب پیروز شد، خودش را رساند اینجا.
از اول انقلاب هم در عرصههاى حساس حضور داشت. رفت کردستان و در جنگهایى که در آنجا بود حضور فعال داشت؛ بعد آمد تهران و وزیر دفاع شد؛ بعد که جنگ شروع شد، وزارت و بقیهى مناصب دولتى و مقامات را کنار گذاشت و آمد اهواز، جنگید و ایستاد تا در 31 خرداد سال 60 به شهادت رسید. یعنى براى او مقام ارزش نداشت، دنیا ارزش نداشت، جلوههاى زندگى ارزش نداشت........
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
مـــردان خــــدا ,
,
:: برچسبها:
ماجرای آشنائی رهبر انقلاب با شهید چران ,
رایه الهدی ,
هیئت منتظران مهدی ,
حاج رحمان نوازنی ,
:: بازدید از این مطلب : 2534
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
|
نویسنده : گمنام
سه شنبه 30 خرداد 1391
|
مسئلهای هست به اسم زبان حال گفتن در اشعار که حرفهایی زده میشود که شاید خیلی سند روایی نداشته باشد. در این خصوص کمی توضیح دهید.
این کار اجازه شرعی دارد سالها پیش پسرخاله ما این مسئله را از همه مراجع استفتا کرده بود و هیچ کدامشان ایراد نگرفتند. گفته بودند که اگر دروغ بستن به اهل بیت(ع) نباشد، اشکالی ندارد. ما بیشتر به دنبال این هستیم که روضهها و شعرهایی که میخوانیم منطبق با روایات باشد. بعضی از چیزها هست که خود انسان میتواند تطبیق دهد. اینها دیگر دروغ بستن نیست.
یک نکته ای هم اینجا هست. اشعار و روضه هایی که شما مداحان سرشناس میخوانید در دید مداحان جوان به عنوان روایت و سند دیده میشود و نمیدانند که شما زبان حال خوانده اید. همان مطالب را میبرند جای دیگر میخوانند.
احسنت! من که در خواندن بعضی چیزها توقف میکنم که شاید خواندنش هم از نظر شرعی مجاز باشد به همین علت است. ما باز لای چهار تا کتاب را بازکرده ایم و چیزهایی را خوانده ایم. بعضی ها همان روضه را میخوانند و از آنها که بپرسی از کجا آوردی، میگویند فلانی خوانده بود. قال الصادق و قال الباقر کمرنگ شده. قال فلان مداح و فلان منبری شده است. این خطرناک است و باعث میشود ما بعضی از چیرها را هم که در کتابها خواندهایم درجلسات بیان نکنیم برخی از دوستان که میخوانند بعضی چیزها را لاقل از همان قال فلان مداح بزرگ استفاده کرده باشند. چون چیزهایی را میشنویم که نه تنها در روایات نیست بلکه از قول فرد معتبری هم نقل نشده است
شما در جلساتتان با این که سیاسی صحبت میکنید و شعر سیاسی هم میخوانید اما بی حاشیه هستید.
تمام همت ما باید این باشد که دنباله رو فرمایش آقا باشیم. اگر خیلی از آقایان در برهه ای از شخصی خاص حمایت کردند، این طرفداری به خاطر حمایت از آقا بود. یعنی این نیست که اگر حاج منصور از شخصی حمایت کرد، خود آن شخص مهم است بلکه در آن دوره تصور ایشان این بود که وظیفه ای روی دوشش است که برای حمایت از رهبر انقلاب باید از آقای احمدینژاد حمایت کند. چون همه احساس میکردند که خود آقا هم نظرشان به نظر ایشان نزدیکتر است.
بقیه در ادامه مطلب.... رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
مــــــداحــــــى ,
,
:: برچسبها:
مداح ,
محمدرضاطاهری ,
طاهری ,
حاج محمدرضاطاهری ,
مصاحبه حاج محمدرضا طاهری بانشریه خیمه ,
رایه الهدی ,
دلیل حمایت مداحان از احمدی نژاد ,
هیئت منتظران مهدی ,
حاج رحمان نوازنی ,
رحمان نوازنی ,
شاعرآیینی ,
:: بازدید از این مطلب : 3158
|
امتیاز مطلب : 53
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
|
نویسنده : گمنام
یک شنبه 28 خرداد 1391
|
آن شب زمین شکست و سراسر نیاز شد
در زیر پای مرد خدا جا نماز شد
کعبه خودش میان جماعت به صف نشست
آمد امام قبله و وقت نماز شد
دریاچه های آتش نمرود خشک شد
باران گرفت و خاک زمین دل نواز شد
کم کم نگاه رود به دریا رسیده بود
چون پستی و بلندی دنیا تراز شد
آئینه ای که قدّ خدا ایستاده بود
پا بر زمین نهاد و زمین سرفراز شد
دیگر خدا برای زمین نامه می نوشت
با آن کبوتری که رسول حجاز شد
امشب همه به خاطر روی گل علی
صَلّوا علی النّبی و صلّوا علی علی
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
شـــعرآیینــــی ,
,
:: برچسبها:
حاج رحمان نوازنی ,
رحمان نوازنی ,
جناب آقای رحمان نوازنی ,
شعرآیینی اردیبهشت البرز ,
رایه الهدی البرز ,
هیئت منتظران مهدی ,
شعر مبعث ,
:: بازدید از این مطلب : 2859
|
امتیاز مطلب : 34
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
|
نویسنده : گمنام
یک شنبه 21 خرداد 1391
|
زندان صبر بود و هوای رضای او
شوقش کشیده بود به خلوت سرای او
زندان نبود،چاه پر ازکینه بود و بس
زنده به گور کردن آیئنه بود و بس
زندان نبود یک قفس زیر خاک بود
هر کس نفس نداشت در آنجا هلاک بود
زندان نبود ، کرب و بلای دوباره بود
یک قتلگاه مخفی پر استعاره بود
زندان نبود یوسف در بین چاه بود
زندان نبود گودی یک قتلگاه بود
زنجیر بود و آینه بود و نگاه بود
تصویر هر چه بود،کبود و سیاه بود
زنجیر را به گردن آیینه بسته اند
صحن و سرای آینه را هم شکسته اند
بقیه در ادامه مطلب..... رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
شـــعرآیینــــی ,
,
:: برچسبها:
حاج رحمان نوازنی ,
رحمان نوازنی ,
رایه الهدی ,
شهادت موسی بن جعفر(ع) ,
امام موسی کاظم ,
:: بازدید از این مطلب : 2312
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
|
نویسنده : گمنام
جمعه 19 خرداد 1391
|
|
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 4 خرداد 1391
|
باید از فاطمه اجازه گرفت
تا که نام تو را ترنم کرد
باید آری برای ذکر شما
یا وضو داشت یا تیمم کرد
گر چه خون کرده اند بعضی ها
دل القاب آسمانی را
ولی این ماه صاحبی دارد
که زمین می زند کسانی را -
که جسارت به آسمان کردند
آسمانی که عالم اسماست
نام هایی که آسمان هم گفت:
ذکر اسمائشان "و ما احلی "است
گرچه آغاز شعر امشب را
گله از دست ناکسان کردیم
بگذریم ماه ، ماه علی است
به علی واگذارشان کردیم
متن کامل شعر در ادامه مطلب.... رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
شـــعرآیینــــی ,
,
:: برچسبها:
امام هادی علیه السلام ,
حاج رحمان نوازنی ,
شعرآیینی ,
رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2927
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
صفحه قبل 2 3 4 5 ... 114 صفحه بعد
.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
|
|
|